جمعه ؛ 30 شهريور 1403
23 دی 1397 - 13:28

احمق‌های درجه یک

تصمیم‌های احمقانه ترامپ امروز نه به عنوان یک راهبرد برای پیشبرد اهداف کاخ سفید، بلکه به عنوان یک حربه نخ نمای تکراری، قابلیت اثرگذاری خود را از دست داده و دست او را در بسیاری از مناسبات بین الملل و سیاسی رو کرده است؛ تا جایی که هیچ کشوری حاضر نیست به او اعتماد کند.
نویسنده : محمدرضا شبانی
کد خبر : 2111
پایگاه رهنما؛
مقدمه
معناکاوی در تفکرات عالمانه مقام معظم رهبری(مدظله العالی) دریچه هائی از بصیرت و روشنگری را به روی ما می گشاید.در بیانات هفته گذشته معظم له در جمع هزاران نفر از مردم قم آنچه بیش از همه جلوه می کرد،ضعف دستگاه محاسباتی آمریکا بود.همین اشتباه های محاسباتی کافی بود تا دولتمردان آنها ملقب به صفت«احمق های درجه یک» شوند.در واقع دولتمردان آمریکاهر چند ممکن است در ظاهر خود را احمق و دیوانه جلوه دهند.حقیقتی که رهبر فرزانه انقلاب در کمال کیاست و سیاست از آن پرده برداشت که واقعیت دیگری را برای مخاطب روشن می کند.آنجا که فرمودند:«بعضی از دولتمردان آمریکا وانمود میکنند دیوانه‌اند؛ بنده البتّه این را قبول ندارم، امّا حقیقتاً احمقهای درجه‌ی یک هستند.»
 تأمین منافع با چاشنی حماقت
این که « وانمود میکنند دیوانه‌اند؛ بنده البتّه این را قبول ندارم» از این جهت است که«دیوانه پنداری»در دهه های گذشته به عنوان یک راهبرد همواره در دستور کار ساختار قدرت در آمریکا بوده و فقط طی ادوار مختلف به فراخور افرادی که در این چارچوب قرار می گرفتند ،نام های مختلفی را با خود یدک می کشیده و البته به نسبت استعداد آنها از شدت و ضعف متفاوتی برخوردار بوده است.به عبارتی در پسِ این تصمیمات شتابزده،عجولانه و بعضاً عجیب و غریب برای عموم،منطقی نهفته که با چاشنی حماقت و دیوانگی،به ظاهر،اهداف آنها را تأمین می کرده است.استفاده از چاشنی حماقت و دیوانگی بدین جهت است تا در طرف مقابل خوف و رعب ایجاد کند و او را تحت فشار قرار دهد و از این مسیر به هر آنچه که می خواهد برسد تا حرف خود را به کرسی بنشاند.طراح این ایده، سیاستمدار مشهور آمریکایی به نام هنری کسینجر و مجری نخستین آن ریچارد نیکسون است . بر اساس،این ایده در مواقع خاص رئیس جمهور باید از خود رفتارهای احمقانه ای بروز دهد تا رقبا از آن به عنوان یک دیوانه و احمق یاد کنند که امکان بروز هر رفتاری از سوی او در کنش های آتی در ذهن مخاطبان دور از انتظار نباشد.
نقش منحصر بفرد ترامپ در سریال حماقت
ترامپ نیز پس از اینکه به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد علاقه ویژه ای به بروز رفتارهای احمقانه از خود نشان داد.خروج از برجام،معاهده آب و هوایی پاریس،خروج ناگهانی از سوریه از جمله رفتارهایی است که او سعی کرده با انجام آن دیوانگی خود را به همه ثابت کند.جالب آنکه ترامپ بیش از حد لازم در نقش دیوانگی خود فرورفته و احساس می کند بازی حماقت او در سمع و نظر رقبا و متحدان مقبول افتاده است،بنابراین حماقت ترامپ از همین نقطه آغاز می شود و در زمره«احمق های درجه یک»قرار می گیرد؛چرا که این راهبرد یعنی(خود را به دیوانگی زدن)تا زمانی برای آمریکا و بازیگر نقش دیوانه منفعت دارد که طرف مقابل متوجه فریبنده و تصنعی بودن آن نشود ولی زمانی که ماهیت آن بر ملاشد،کارکرد اصلی خود را از دست می دهد.برای مثال اروپایی ها با علم به اینکه ترامپ خود را به دیوانگی زده و آمریکا تنها به منافع خود می اندیشد،راه خود را از این کشور جدا کردند که مصداق آن افزایش واردات انرژی از روسیه،توافق های اقتصادی با چین با وجود درگرفتن جنگ تعرفه ای بین چین و آمریکا و تلاش برای استقلال نسبی و ایجاد ارتش اروپایی در قاره سبز است؛البته افول قدرت نظامی،اقتصادی و سیاسی آمریکا نیز در بی مصرف شدن«حماقت بازی ترامپ»بی تأثیر نبوده است،چرا که با وجود کاهش هژمونی جهانی آمریکا و تقلیل قدرت، دلیلی برای ترسیدن رقبا و متحدان از دیوانه ای مثل ترامپ وجود ندارد.
وجه دیگر حماقت ترامپ،اشتباه محاسباتی او درخروج غیر قانونی از پرونده برجام بود؛هرچند در متن برجام سازوکارهای بازگشت به تحریم های شورای امنیت به نحوی طراحی شده بود که دست همه اعضا بخصوص امریکا را برای بازگرداندن تحریم ها بازگذاشته می گذاشت.هر چند این موضوع باعث می شد ایران برنامه هسته ای خود را با مختصات اولیه از سر بگیرد ولی این اشتباه محاسباتی بی اعتماد بودن آمریکا رادر چشم متحدان بیشتر کرد وترامپ با حماقت هر چه تمام تر از برجام خارج شد تا ایران را به پذیرش درخواست های کاخ سفید مجاب کند.اما نه تنها این موضوع اتفاق نیفتاد بلکه باعث ایجاد شکاف بین اروپا و امریکا نیز شد.
نتیجه گیری
خود را به دیوانگی زدن و عربده کشی های میلیتاریستی به عنوان یک راهبرد برای پیشبرد اهداف کاخ سفید در ادوار مختلف ریاست جمهوری آمریکا مطرح بوده است.در این راهبرد،بازیگر مورد نظر ،با بروز رفتارهای دیوانه وار از سوی خود و ایجاد رعب و وحشت،طرف مقابل را مجبور به پذیرش خواسته های خود می کند.ترامپ از آغاز دوران ریاست جمهوری خود،این حربه را در دستور کار قرار داده ولی به علت اینکه رقبا و متحدان بخصوص اروپایی ها از تصنعی بودن این راهبرد مطلع بوده اند،کارایی خود را دست داد و ترامپ را در تنگنای محاسباتی قرار داد.بنابراین تصمیم های احمقانه ترامپ امروز نه به عنوان یک راهبرد برای پیشبرد اهداف کاخ سفید، بلکه به عنوان یک حربه نخ نمای تکراری،قابلیت اثرگذاری خود را از دست داده و دست او را در بسیاری از مناسبات بین الملل و سیاسی رو کرده است؛تا جایی که هیچ کشوری حاضر نیست به او اعتماد کند.

ارسال نظرات